هباء منثورا
پیوند: http://nazaninvatan.blogsky.com
آیت الله نخودکی:
اگر آدمی یک اربعین به ریاضت بپردازد، اما یک نماز صبح او قضا شود نتیجه آن اربعین« هَبَاء مَّنثوراً» خواهد بود.
منبع: نازنین وطن
پیوند: http://nazaninvatan.blogsky.com
آیت الله نخودکی:
اگر آدمی یک اربعین به ریاضت بپردازد، اما یک نماز صبح او قضا شود نتیجه آن اربعین« هَبَاء مَّنثوراً» خواهد بود.
منبع: نازنین وطن
وصیت عارف بزرگ آیت الله نخودکی طبق نقل پسرش اینگونه است:
ولقد وصینا الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقوا الله….
نیست جز تقوی در این ره توشه ای/ نان و حلوا را بنه در گوشه ای
«بالتقوی بلغنا ما بلغنا»، اگر در این راه، تقوی نباشد، ریاضات و مجاهدات را هرگز اثری نیست و جز از خسران، ثمری ندارد و نتیجه ای جز دوری از درگاه حق تعالی نخواهد داشت.
حضرت علی بن الحسین علیهما السلام فرمایند:
انّ العلم اذا لم یعمل به لم یزدد صاحبه الا کفرا و لم یزدد من الله الاّ بعدا
اگر آدمی، یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، هباءً منثوراً خواهد گردید.
*بدان که در تمام عمر خود، تنها یک روز، نماز صبحم قضا شد، پسر بچه ای داشتم شب آن روز از دست رفت. سحرگاه، مرا گفتند که این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح، مستحق شده ای. اینک اگر شبی، تهجدم ترک گردد، صبح آن شب، انتظار بلایی می کشم.
*بدان که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می شود که به عکس اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی می بخشد.
*بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده ام، به برکت بیداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسول اکرم صلی الله علیه و آله است.
اکنون پسرم، تو را به این چیزها وصیت و سفارش می کنم:
اول: آنکه نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آنها به جای آوری.
دوم: آنکه در انجام حوائج مردم، هر قدر که می توانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست، زیرا اگر بنده خدا در راه حق، گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود.
[در این جا عرضه داشتم: پدرجان، گاه هست که سعی در رفع حاجت دیگران، موجب رسوایی آدمی می گردد. فرمودند: چه بهتر که آبروی انسان در راه خدا بر زمین ریخته شود.]
سوم: آنکه سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هر چه داری، در راه ایشان صرف و خرج کنی و از فقر و درویشی در اینکار پروا منمایی. اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفه ای نیست.
چهارم: از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوی و پرهیز پیشه خود ساز.
پنجم: به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وارهی.
در این وقت از خاطرم گذشت که بنابراین لازم است که از مردمان کناره گیرم و در گوشه انزوا نشینم که مصاحبت و معاشرت، آدمی را از ریاضت و عبادت و تحصیل علوم ظاهر و باطن باز می دارد، اما ناگهان پدرم چشم خود بگشودند و فرمودند:
تصور بیهوده مکن، تکلیف و ریاضت تو تنها خدمت به خلق خدا است.
بعد از آن فرمودند:
چون صبحگاه روز یکشنبه کار من پایان یافت، اگر حالت مساعد بود، خودت مرا غسل بده و کفن و دفن مرا مباشرت کن.
همچنین سفارش کردند که مرحوم دکتر شیخ حسن خان عاملی که طبیب معالجشان بود ایشان را به جانب قبله کند و آداب میت را اجرا نماید. و به مرحوم سید مرتضی روئین تن مدیر روزنامه طوس نیز فرمودند:
شما هم صبح یکشنبه بیائید و بعد از فوت من یکساعت بالای سر من قرآن بخوانید.
پیوند: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=72513
حضرت آية الله حاج شيخ حسنعلي اصفهاني نخودکي در نيمه ماه ذيقعده سال 1279 ه.ق در اصفهان به دنيا آمد. علوم مقدماتي را از پدر و معلمان ديگر فرا گرفت و زير نظر استاد بزرگوارش حاج ميرزا محمد صادق که از بزرگان عرفان اسلامي بود، تربيت معنوي و الهي ديد. وقتي که به سن جواني رسيد علوم ادبي و بخشي از علوم رياضي را نزد مرحوم آخوند کاشي و علوم عقلي و فلسفي را از دانشمند بزرگ جناب ميرزا جهانگير خان قشقايي به دست آورد و پس از آن به نجف اشرف رفت و به ادامه تحصيل و تهذيب نفس پرداخت. در نجف معاشرت و مجالست او بيشتر با مرحوم آية الله حاج سيد مرتضي کشميري بود و آية الله کشميري از اوتاد عصر خود و از اعاظم فقهاء به شمار ميرفت.
آية الله اصفهاني نخودکي پس از طي مراحل لازم علمي و معنوي به اصفهان بازگشت و پس از مدتي از اصفهان به مشهد مسافرت کرد و در اين سفر براي او مکاشفهاي روي داد که او را مجبور ساخت تا آخر عمر در مشهد و در مجاورت حضرت امام رضا (عليه السلام) باشد. براي همين به اصفهان آمد، هر چه داشت فروخت، همه تعلقات خود را از اصفهان قطع کرد و به مشهد رفت.
آیة الله اصفهاني نخودکي روز 18 شعبان سال 1361 ه.ق در محله سعدآباد مشهد در سن 82 سالگي رحلت کرد. براي او تشييع بي نظيري ترتيب يافت و در صحن عتيق (صحن انقلاب كنوني) در جنب ايوان شاه عباس مقابل غرفهاي که غرب ايوان است، دفن شد.
آية الله اصفهاني نخودکي از هفت سالگي تا آخر عمر همه شبهاي جمعه را بيدار ميماند و تا صبح به عبادت مشغول ميشد. گاهي هيجده ساعت متوالي به خواندن نماز، دعا و ذکر ميپرداخت و در اين عصر، سالک و عارف متشرعي مانند او ديده نشده است. او مقداري از وقت خود را به تدريس ميگذرانيد و بيشتر اوقات او به برآوردن حوائج مؤمنان و مراجعه کنندگان صرف ميشد.
ميتوان گفت که ايشان در مدت اقامت در مشهد بيش از يکصدهزار مريض را مداوا و علاج کرد، آن هم مريضهايي که گاهي با معالجات طب قديم و جديد، ممكن نبود، ولي او با دعا به معالجه آنان ميپرداخت.
آية الله نخودکي با اين حال مانند يک عالم متعارف زندگي ميکرد و اگر او مانند برخي از عرفا و صوفيها ادعاي مقامات معنوي ميکردند، بدون شک نصف ايران به او ارادت ميورزيدند.
از برخي افراد مورد اعتماد شنيده شده که آن جناب در حال حيات خود، به اين محلي که الان قبر اوست، رفت و آمد زيادي داشت. در آنجا مينشست و قرآن و دعا ميخواند. وقتي که به او گفتند: چرا به اين محل توجه خاصي داري؟ گفت: اينجا محل دفن من است و ميگفت: مرا در اين محل دفن کنيد. در آن زمان سرّ اين عمل معلوم نبود ولي بعدها معلوم شد که اين محل نزديک پايه مناره است و از خرابي مصون است ولي جاهاي ديگر صحن همه زير و رو شدند ولي اين محل همچنان به حال خود مانده است.
( گنجينه دانشمندان، شيخ محمد شريف رازي، ج 7، ص 111 در مشهد)