پیوند: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=72513
حضرت آية الله حاج شيخ حسنعلي اصفهاني نخودکي در نيمه ماه ذيقعده سال 1279 ه.ق در اصفهان به دنيا آمد. علوم مقدماتي را از پدر و معلمان ديگر فرا گرفت و زير نظر استاد بزرگوارش حاج ميرزا محمد صادق که از بزرگان عرفان اسلامي بود، تربيت معنوي و الهي ديد. وقتي که به سن جواني رسيد علوم ادبي و بخشي از علوم رياضي را نزد مرحوم آخوند کاشي و علوم عقلي و فلسفي را از دانشمند بزرگ جناب ميرزا جهانگير خان قشقايي به دست آورد و پس از آن به نجف اشرف رفت و به ادامه تحصيل و تهذيب نفس پرداخت. در نجف معاشرت و مجالست او بيشتر با مرحوم آية الله حاج سيد مرتضي کشميري بود و آية الله کشميري از اوتاد عصر خود و از اعاظم فقهاء به شمار ميرفت.
آية الله اصفهاني نخودکي پس از طي مراحل لازم علمي و معنوي به اصفهان بازگشت و پس از مدتي از اصفهان به مشهد مسافرت کرد و در اين سفر براي او مکاشفهاي روي داد که او را مجبور ساخت تا آخر عمر در مشهد و در مجاورت حضرت امام رضا (عليه السلام) باشد. براي همين به اصفهان آمد، هر چه داشت فروخت، همه تعلقات خود را از اصفهان قطع کرد و به مشهد رفت.
آیة الله اصفهاني نخودکي روز 18 شعبان سال 1361 ه.ق در محله سعدآباد مشهد در سن 82 سالگي رحلت کرد. براي او تشييع بي نظيري ترتيب يافت و در صحن عتيق (صحن انقلاب كنوني) در جنب ايوان شاه عباس مقابل غرفهاي که غرب ايوان است، دفن شد.
آية الله اصفهاني نخودکي از هفت سالگي تا آخر عمر همه شبهاي جمعه را بيدار ميماند و تا صبح به عبادت مشغول ميشد. گاهي هيجده ساعت متوالي به خواندن نماز، دعا و ذکر ميپرداخت و در اين عصر، سالک و عارف متشرعي مانند او ديده نشده است. او مقداري از وقت خود را به تدريس ميگذرانيد و بيشتر اوقات او به برآوردن حوائج مؤمنان و مراجعه کنندگان صرف ميشد.
ميتوان گفت که ايشان در مدت اقامت در مشهد بيش از يکصدهزار مريض را مداوا و علاج کرد، آن هم مريضهايي که گاهي با معالجات طب قديم و جديد، ممكن نبود، ولي او با دعا به معالجه آنان ميپرداخت.
آية الله نخودکي با اين حال مانند يک عالم متعارف زندگي ميکرد و اگر او مانند برخي از عرفا و صوفيها ادعاي مقامات معنوي ميکردند، بدون شک نصف ايران به او ارادت ميورزيدند.
از برخي افراد مورد اعتماد شنيده شده که آن جناب در حال حيات خود، به اين محلي که الان قبر اوست، رفت و آمد زيادي داشت. در آنجا مينشست و قرآن و دعا ميخواند. وقتي که به او گفتند: چرا به اين محل توجه خاصي داري؟ گفت: اينجا محل دفن من است و ميگفت: مرا در اين محل دفن کنيد. در آن زمان سرّ اين عمل معلوم نبود ولي بعدها معلوم شد که اين محل نزديک پايه مناره است و از خرابي مصون است ولي جاهاي ديگر صحن همه زير و رو شدند ولي اين محل همچنان به حال خود مانده است.
( گنجينه دانشمندان، شيخ محمد شريف رازي، ج 7، ص 111 در مشهد)